جوان آنلاین: از قاهره تا آنکارا و احتمالاً هم ریاض، طی یک هفته اخیر یک جمله بیش از همیشه میان نخبگان فکری و سیاسی تکرار میشود: «ما هم هدف بعدی هستیم». حمله هفته قبل اسرائیل به قلب دوحه و ترور رهبران حماس در خاک قطر، نهتنها آسمان این کشور کوچک را لرزاند، بلکه تکانهای سیاسی و امنیتی برای تمامی پایتختهای عربی بود. مصر و عربستان سعودی، دو ستون اصلی نظم منطقهای که سالها روی روند عادیسازی با تلآویو سرمایهگذاری کردهاند، حالا ناچارند بپذیرند که هیچ ضمانتی، حتی متحد بودن با امریکا، برای مصونماندن از حملات اسرائیل وجود ندارد.
سه روز پس از حمله رژیم صهیونیستی به دوحه، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس علناً از قطر حمایت کردند، حرکتی کم سابقه که نشان داد دولتهای عربی چقدر از حمله اسرائیل به قطر نگرانند. وزارت خارجه قطر میگوید پس از حمله اسرائیل به رهبران حماس در دوحه، هیچ کشورحوزه خلیج فارس در امان نیست. ماجد انصاری، سخنگوی این وزارتخانه، به بیبیسی گفته که دولت پس از این حمله همچنان در حالت آمادهباش کامل قرار دارد و باید برای هر سناریویی، از جمله حمله دوباره اسرائیل، آماده بود. به جز قطر، همین حالا دستکم دو دولت عربی نگران تکرار سناریوی حمله به دوحه در پایتختهای خودشان هستند. در قاهره، مقامهای بلندپایه مصری در گفتوگو با «میدلایستآی» فاش کردند که قاهره دسیسههای اسرائیل را به منظور هدف قرار دادن رهبران حماس در قاهره کشف کرده و به این رژیم هشدار داده هرگونه حمله تجاوزکارانه به خاک خود را با قوه قهریه پاسخ خواهد داد. یک منبع بلندپایه امنیتی به این رسانه انگلیسی گفته است: «گزارشهای اطلاعاتی حاکی از آن است که اسرائیل از مدتی پیش در حال طراحی دسیسه برای ترور رهبران حماس در قاهره بوده است و مصر پیشتر نیز در جریان مذاکرات مربوط به آتشبس در عرض دو سال گذشته یک مورد از چنین تلاشهایی را خنثی کرده است.» در آنکارا، نگرانیها از این هم بیشتر است، کشوری که به واسطه گرایش به اخوانالمسلمین روابط دوستانهای با حماس دارد و برخی مقامات حماس همین حالا هم در این کشور مستقرند. سرویس امنیتی اسرائیل معروف به شینبت هفته قبل اعلام کرد که توطئه یک هسته حماس مستقر در ترکیه برای ترور ایتامار بنگویر، وزیر امنیت ملی، را خنثی کرده است، چیزی که آنکارا به سرعت دخالت خود را در آن تکذیب کرد ولی بعد از حمله به دوحه، این ظن و گمان وجود دارد که چنین ادعایی از طرف شینبت، زمینه حملهای مشابه قطر به ترکیه است. روزنامه اسرائیلی هاآرتص، در مقالهای با عنوان «ترکیه ممکن است هدف بعدی اسرائیل پس از قطر باشد» درباره عواقب فاجعهبار چنین حملهای برای اسرائیل هشدار داده، ولی روی دیگر مقاله هاآرتص این است که در شرایط کنونی چنین گزینهای به هیچوجه منتفی نیست. تایمز اسرائیل نوشته که تلآویو پیش از این به دلیل حساسیتهای عضویت آنکارا در ناتو، عملیات مشابهی علیه حماس در ترکیه را به تعویق انداخته بود و به جای آن، حمله به قطر را انتخاب کرده، اما این روزنامه این را هم خاطرنشان کرده که فشارهای سیاسی داخلی میتواند نتانیاهو را به سمت قمار جدیدی سوق دهد.
دولتهایی که به اندازه کافی مجهز نیستند
فردا، دوشنبه دوحه میزبان نشست فوقالعاده کشورهای عربی و اسلامی است، نشستی که به گفته سخنگوی وزارت خارجه قطر «بیانگر همبستگی کشورهای عربی و اسلامی با قطر در برابر تجاوز تلآویو است». برخی کشورهای عربی قصد دارند گسترش همکاری امنیتی را مطرح کنند. همین دیروز اعلام شد که نیروهای هوایی ترکیه و قطر قصد تأسیس یک اسکادران مشترک ترکی- قطری در چارچوب فرماندهی مشترک نیروهای ترکیبی در قطر را دارند و گفته میشود «عبدالفتاح السیسی» رئیسجمهور مصر هم برای احیای حمایت موضع عربی از ایجاد نیروی عربی مشترک مثل پیمان ناتو تلاش میکند. شیخ محمد بن عبدالرحمن آل ثانی، نخستوزیر قطر، هفته قبل به بکی اندرسون از سیانان گفت اینکه پاسخ کشورهای عربی چه است، در حال حاضر «در حال مشورت و بحث» با سایر شرکا است. با همه این صحبتها، بعید است که اجلاس روز دوشنبه به نتیجه عملی خاصی، فراتر از صحبت بر سر همگرایی امنیتی بیشتر منجر شود. سخنگوی وزارت خارجه قطر روز شنبه گفت که در این نشست پیشنویسی که از سوی وزرای خارجه در خصوص حمله اسرائیل علیه قطر ارائه میشود، بررسی خواهد شد. تحلیلگران منطقهای به سیانان گفتهاند که کشورهای عربی خلیج فارس احتمالاً بیشتر روی گزینههایی متمرکز خواهند شد که وحدت منطقهای را نشان میدهد و مانع حملات بیشتر اسرائیل میشود، اما ممکن است با گزینههای محدود و قابل اجرا محدود شوند. بدر السیف، استادیار تاریخ در دانشگاه کویت، معتقد است «ما باید اکنون موضع بگیریم زیرا اگر این کار را نکنیم، نوبت پایتختهای دیگر خلیج فارس خواهد بود» ولی چیزی که مطرح است، فراتر از گزینههای دیپلماتیک نیست. حسن الحسن، عضو ارشد سیاست خاورمیانه در مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک در بحرین، میگوید که کشورهای حوزه خلیج فارس قبلاً به شکل چشمگیری در روندهای دادرسی بینالمللی علیه اسرائیل در دادگاههای بینالمللی شرکت نکردهاند ولی این وضعیت میتواند تغییر کند. گزینه دیگر این است که قطر از نقش خود به عنوان میانجی بین ایالات متحده و برخی از دشمنانش کنارهگیری کند.
عبدالعزیز ساغر، رئیس مرکز تحقیقات خلیج فارس مستقر در عربستان سعودی کمی فراتر از گزینههای دیپلماتیک میاندیشد و معتقد است که کشورهای عربی خلیج فارس میتوانند به فعال کردن و گسترش «نیروی سپر شبهجزیره»، یک پیمان نظامی مربوط به دهه ۱۹۸۰ که برای جلوگیری از حملات به کشورهایشان در نظر گرفته شده بود، متوسل شوند. به عقیده ساغر، حمله اسرائیل میتواند منطقه خلیج فارس را به سمت «وارد شدن به یک گفتوگوی جدی و ساختارمند» با دولت ترامپ در مورد شرایط همکاری امنیتی خود سوق دهد و «فراتر از» خرید صرف سلاح از ایالات متحده و «به سمت ضمانتهای دفاعی واضحتر» حرکت کند، با این حال، او به این واقعیت نیز اذعان میکند که «کشورهای خلیج فارس اکنون متوجه شدهاند که برای مقابله با تهدید اسرائیل به خوبی مجهز نیستند، زیرا امنیت ملی آنها بر اساس همکاری دفاعی با ایالات متحده است که دارای یک سیاست دفاع خارجی صریح است که به اسرائیل برتری نظامی کیفی میدهد.»
اسرائیل بزرگترین تهدید عربها
قطر حمله به نشست حماس را «تروریسم دولتی» خوانده و امیر قطر آن را خیانت دانست، در حالی که رسانههای منطقهای نوشتند که اعتماد به وضعیت امنیتی که از سالها قبل بر پایه روابط راهبردی با امریکا بنا شده بود، لغزان شده است. ویلیام کریستو در گاردین مینویسد: «حمله در دوحه، یک فرض چند دههای را نقش بر آب کرد و رهبران عرب را با این سؤال مواجه کرد که چقدر میتوانند هنوز به واشینگتن تکیه کنند.» پاتریک تروس، سفیر سابق ایالات متحده در قطر که در ساخت پایگاه العدید نقش داشته است، معتقد است: «این موضوع پیامدهای واقعی برای این رابطه دارد.» او میگوید: «کشورهای خلیج فارس، از جمله عربستان سعودی معتقدند که امنیت و ثبات آنها هنوز به امریکا وابسته است. برای آنها، جلوگیری از حمله اسرائیل به قطر امری بدیهی بود که ایالات متحده میتوانست بدون هیچ زحمتی این کار را انجام دهد.» ولی پیامی که از این حمله گرفته شد این نبود که واشینگتن نمیتواند اسرائیل را که دهها میلیارد دلار به آن سلاح و تجهیزات میدهد، کنترل کند، بلکه این بود که نمیخواهد آن را مهار کند. روزنامه گاردین در تحلیلی به قلم سایمن تیسدال نوشت که حمله به قطر «باور دیرینهای را در جهان عرب در هم شکست؛ اینکه نزدیکی به اسرائیل یا امریکا میتواند بهتنهایی ضامن امنیت باشد». او تأکید میکند که ریاض و قاهره با وجود سالها سرمایهگذاری سیاسی و امنیتی، حالا در موقعیتی قرار گرفتهاند که «ابزاری برای مهار اسرائیل ندارند» و گزینه روی میز هم پیش رویشان نیست. صنم وکیل در گزارشی در گاردین نوشته که حمله به دوحه، تمرکز نگرانی کشورهای عربی از ایران را به اسرائیل منتقل خواهد کرد. او میگوید: «برای دههها، کشورهای خلیج فارس امنیت منطقهای را از دریچه ایران تعریف میکردند، چرا که از برنامه هستهای ایران، حمایت آن از گروههای شبهنظامی «محور مقاومت» و توانایی آن در حمله به فراتر از مرزها مانند حملات پهپادی و موشکی سال ۲۰۱۹ به تأسیسات آرامکو عربستان بیم داشتند.» او ادامه میدهد: «کشورهای عربی به این نتیجه رسیدهاند که اسرائیل اکنون بزرگترین تهدید برای ثبات در منطقه است.» مروان معاشر معتقد است سؤالی که امروز ناگزیر دولتهای خاورمیانه را آزار میدهد، این است که جنون دولت راست افراطی اسرائیل کجا متوقف خواهد شد؟ وکیل به پیامد این حمله بر نظم منطقهای میاندیشد و میگوید: «حمله به دوحه در نهایت ممکن است یک لحظه سرنوشتساز باشد و این حس را متبلور کند که نظم سنتی منطقهای در حال فروپاشی است و حاکمیت شرکا اغلب به نام امنیت قربانی شده است و تنها این سؤال را باقی میگذارد که کشورهای خلیج فارس چگونه، و نه اینکه آیا، واکنش نشان خواهند داد یا خیر.»